معنی فارسی overcritically

B2

نگاه کردن یا قضاوت کردن به طور بیش از حد انتقادی، به شکلی که جنبه‌های مثبت را نادیده می‌گیرد.

In an excessively critical manner, often overlooking positive aspects.

example
معنی(example):

او پروژه را به‌طرز انتقادی بیش از حد بررسی کرد و نکات خوب آن را از دست داد.

مثال:

She viewed the project overcritically, missing the good parts.

معنی(example):

انتقاد بیش از حد می‌تواند مانع خلاقیت شود.

مثال:

Being overcritically can hinder creativity.

معنی فارسی کلمه overcritically

:

نگاه کردن یا قضاوت کردن به طور بیش از حد انتقادی، به شکلی که جنبه‌های مثبت را نادیده می‌گیرد.