معنی فارسی overcriticalness
B1حالت یا ویژگی انتقاد کردن به طرز بیش از حد، که میتواند تأثیر منفی بر دیگران بگذارد.
The quality of being excessively critical, which can negatively affect others.
- NOUN
example
معنی(example):
انتقاد بیش از حد او باعث شد تیمش به سختی احساس اعتماد به نفس کند.
مثال:
His overcriticalness made it hard for his team to feel confident.
معنی(example):
انتقاد بیش از حد میتواند اغلب به روحیه ضعیف در محل کار منجر شود.
مثال:
Overcriticalness can often lead to poor morale in the workplace.
معنی فارسی کلمه overcriticalness
:حالت یا ویژگی انتقاد کردن به طرز بیش از حد، که میتواند تأثیر منفی بر دیگران بگذارد.