معنی فارسی overcrow

B1

شلوغ بودن، زمانی که تعداد افراد یا چیزها از ظرفیت یا فضای موجود بیشتر است.

To fill a space beyond its capacity, causing discomfort or difficulty.

example
معنی(example):

کلاس‌ها اغلب با دانش‌آموزان بسیار شلوغ هستند.

مثال:

The classrooms are often overcrow with students.

معنی(example):

اتوبوس امروز صبح در ساعات شلوغی بسیار شلوغ بود.

مثال:

The bus was overcrow this morning during rush hour.

معنی فارسی کلمه overcrow

:

شلوغ بودن، زمانی که تعداد افراد یا چیزها از ظرفیت یا فضای موجود بیشتر است.