معنی فارسی overcrowdedly

B1

به طور شلوغ، در شرایطی که تعداد زیادی از افراد یا چیزها در یک مکان وجود دارند.

In a manner that is excessively crowded.

example
معنی(example):

این رویداد با حضور بسیار زیادی از مردم شلوغ بود.

مثال:

The event was overcrowdedly attended by many people.

معنی(example):

رستوران شب گذشته به طور شلوغی پر شده بود.

مثال:

The restaurant was overflowing overcrowdedly last night.

معنی فارسی کلمه overcrowdedly

:

به طور شلوغ، در شرایطی که تعداد زیادی از افراد یا چیزها در یک مکان وجود دارند.