معنی فارسی overcuriousness

B1

حالت یا ویژگی کنجکاوی بیش از حد، به ویژه در مورد مسائل یا افراد شخصی.

The quality of being excessively curious.

example
معنی(example):

کنجکاوی زیاد او گاهی او را به دردسر می‌اندازد.

مثال:

His overcuriousness sometimes gets him into trouble.

معنی(example):

کنجکاوی زیاد کارآگاه به او در حل پرونده کمک کرد.

مثال:

The overcuriousness of the detective helped him solve the case.

معنی فارسی کلمه overcuriousness

:

حالت یا ویژگی کنجکاوی بیش از حد، به ویژه در مورد مسائل یا افراد شخصی.