معنی فارسی overdebilitating

B1

ایجاد ضعف شدید یا incapacitating شرایط یا به وضعیتی که فرد نتواند عملکرد عادی خود را داشته باشد.

Causing extreme weakness or incapacity.

example
معنی(example):

اثرهای طاقت‌فرسای داروها شگفت‌انگیز بود.

مثال:

The overdebilitating effects of the medication were surprising.

معنی(example):

شرایط بسیار طاقت‌فرسا می‌تواند به مشکلات جدی بهداشتی منجر شود.

مثال:

Overdebilitating circumstances can lead to serious health issues.

معنی فارسی کلمه overdebilitating

:

ایجاد ضعف شدید یا incapacitating شرایط یا به وضعیتی که فرد نتواند عملکرد عادی خود را داشته باشد.