معنی فارسی overdetermination

B2

وضعیتی که در آن یک پدیده یا نتیجه به شدت تحت تأثیر عوامل متعدد قرار می‌گیرد.

A concept where an event or situation is caused by too many factors.

example
معنی(example):

در روانشناسی، ترجیح بیش از حد می‌تواند به سردرگمی در تشخیص منجر شود.

مثال:

In psychology, overdetermination can lead to confusion in diagnosis.

معنی(example):

تعیین بیش از حد نتایج، تصمیم‌گیری را دشوار کرد.

مثال:

The overdetermination of the outcomes made decision-making difficult.

معنی فارسی کلمه overdetermination

: معنی overdetermination به فارسی

وضعیتی که در آن یک پدیده یا نتیجه به شدت تحت تأثیر عوامل متعدد قرار می‌گیرد.