معنی فارسی overdevotedly
B1به شکل بیش از حدی متعهد یا وابسته به چیزی.
In a manner that shows excessive devotion or commitment.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بیش از حدی از دوست بیمار خود مراقبت کرد.
مثال:
She overdevotedly cared for her sick friend.
معنی(example):
او به طور بیش از حدی به هر جزئیات پروژه رسیدگی کرد.
مثال:
He overdevotedly attended to every detail of the project.
معنی فارسی کلمه overdevotedly
:
به شکل بیش از حدی متعهد یا وابسته به چیزی.