معنی فارسی overdiffused

B1

پخش‌شده بیش از حد، به شرایطی اشاره دارد که در آن چیزی به طور ناپایدار و نامنظم پخش می‌شود.

Spread out excessively; used to describe something that is dispersed too much.

example
معنی(example):

نور در اتاق به نظر می‌رسید که بیش از حد پخش شده است و دیدن واضح دشوار بود.

مثال:

The light in the room seemed overdiffused, making it hard to see clearly.

معنی(example):

هنرمند از رنگ‌های بیش از حد پخش شده برای ایجاد اثر خواب‌آور در نقاشی استفاده کرد.

مثال:

The artist used overdiffused colors to create a dreamy effect in the painting.

معنی فارسی کلمه overdiffused

: معنی overdiffused به فارسی

پخش‌شده بیش از حد، به شرایطی اشاره دارد که در آن چیزی به طور ناپایدار و نامنظم پخش می‌شود.