معنی فارسی overdilated

B1

وضعیت یا حالتی که در آن چیزی مانند رگ‌ها یا مردمک‌ها به طور غیرطبیعی گشاد شده است.

Describing a condition where a structure, like pupils or blood vessels, is abnormally expanded or enlarged.

example
معنی(example):

مردمک‌های بیش از حد گشاد او نشانه‌ای از ناراحتی‌اش بود.

مثال:

His overdilated pupils were a sign of his discomfort.

معنی(example):

رگ‌های بیش از حد گشاد می‌توانند به مشکلات جدی سلامتی منجر شوند.

مثال:

The overdilated vessels can lead to serious health issues.

معنی فارسی کلمه overdilated

: معنی overdilated به فارسی

وضعیت یا حالتی که در آن چیزی مانند رگ‌ها یا مردمک‌ها به طور غیرطبیعی گشاد شده است.