معنی فارسی overdogmatical
C1نگرش یا ویژگیای که در آن فرد به شدت بر نظرات خود اصرار ورزیده و به دیگر نظرات توجه نمیکند.
Marked by an excessive adherence to established beliefs, limiting open-mindedness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موضع دگماتیک او در بحثها همکاری را دشوار کرد.
مثال:
Her overdogmatical stance in discussions made collaboration difficult.
معنی(example):
نگرشهای دگماتیک بیش از حد میتواند خلاقیت و نوآوری را خفه کند.
مثال:
Overdogmatical attitudes can stifle creativity and innovation.
معنی فارسی کلمه overdogmatical
:
نگرش یا ویژگیای که در آن فرد به شدت بر نظرات خود اصرار ورزیده و به دیگر نظرات توجه نمیکند.