معنی فارسی overdogmatically
C2به شیوهای که به شدت و به طرز غیرمنعطفی به مواضع خود پایبند است.
In a manner that is excessively rigid in adhering to dogmatic beliefs.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شدت به انتقاد از هر کسی پرداخته و از در نظر داشتن استدلالهای آنها خودداری کرد.
مثال:
He criticized everyone overdogmatically, refusing to consider their arguments.
معنی(example):
صحبت کردن به شکل دگماتیک بیش از حد میتواند گفتوگوهای معنادار را متوقف کند.
مثال:
Speaking overdogmatically can shut down meaningful conversation.
معنی فارسی کلمه overdogmatically
:
به شیوهای که به شدت و به طرز غیرمنعطفی به مواضع خود پایبند است.