معنی فارسی overdye

B2

رنگ کردن یک پارچه یا لباس به منظور افزایش عمق رنگ.

To dye fabric again to achieve a different or deeper color.

verb
معنی(verb):

To dye (something already coloured) with another colour.

example
معنی(example):

من تصمیم گرفتم تا پیراهنم را دوباره رنگ کنم تا رنگش عوض شود.

مثال:

I decided to overdye my shirt to change its color.

معنی(example):

آنها پارچه‌ها را دوباره رنگ می‌کنند تا رنگی عمیق‌تر بدست آورند.

مثال:

They overdye fabrics to achieve a deeper hue.

معنی فارسی کلمه overdye

: معنی overdye به فارسی

رنگ کردن یک پارچه یا لباس به منظور افزایش عمق رنگ.