معنی فارسی overfacile

B2

بیش از حد آسان یا ساده، به طوری که ممکن است اعتبار نداشته باشد.

Too easy or simplistic, often used to describe solutions that do not adequately address the complexity of a situation.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسد این استدلال خیلی ساده‌تر از آن بود که واقعی باشد.

مثال:

The argument seemed too overfacile to be true.

معنی(example):

راه‌حل‌های او خیلی ساده بود و مشکلات پیچیده را حل نمی‌کرد.

مثال:

Her overfacile solutions didn't address the complex issues.

معنی فارسی کلمه overfacile

: معنی overfacile به فارسی

بیش از حد آسان یا ساده، به طوری که ممکن است اعتبار نداشته باشد.