معنی فارسی overfactitious

B2

جزئیات یا اظهاراتی که بیش از حد جدلی یا غیر ضروری هستند.

Containing excessive or unnecessary contentious detail.

example
معنی(example):

نظرات بیش از حد جدلی او مخاطبان را گیج کرد.

مثال:

His overfactitious comments confused the audience.

معنی(example):

گزارش جزئیات بیش از حد جدلی داشت که از نکته اصلی حواس را پرت کرد.

مثال:

The report contained overfactitious details that distracted from the main point.

معنی فارسی کلمه overfactitious

: معنی overfactitious به فارسی

جزئیات یا اظهاراتی که بیش از حد جدلی یا غیر ضروری هستند.