معنی فارسی overfag

B1

بیش از حد تلاش کردن یا درگیر شدن در فعالیتی به طوری که از ظرفیت طبیعی فرد فراتر رود.

To engage excessively or become overly involved in something beyond a natural capacity.

example
معنی(example):

او وقتی درباره پروژه‌هایش هیجان‌زده می‌شود، تمایل به افزایش زیاد دارد.

مثال:

He tends to overfag when he gets excited about his projects.

معنی(example):

وقتی به علایق‌تان علاقه دارید، راحت است که بیش از حد بشوید.

مثال:

It's easy to overfag when you're passionate about your interests.

معنی فارسی کلمه overfag

: معنی overfag به فارسی

بیش از حد تلاش کردن یا درگیر شدن در فعالیتی به طوری که از ظرفیت طبیعی فرد فراتر رود.