معنی فارسی overfagging

B1

فرآیند یا عمل انجام دادن بیش از حد یک فعالیت به گونه‌ای که باعث آسیب یا مشکل شود.

The process or act of engaging excessively in an activity to the point of causing harm or issues.

example
معنی(example):

بیش از حد انزوا ممکن است اگر به درستی مدیریت نشود، به فرسودگی منجر شود.

مثال:

Overfagging can lead to burnout if not managed properly.

معنی(example):

او متوجه شد که بیش از حد خودش را درگیر کردن بر سلامتی‌اش تأثیر می‌گذارد.

مثال:

She realized that her overfagging was affecting her health.

معنی فارسی کلمه overfagging

: معنی overfagging به فارسی

فرآیند یا عمل انجام دادن بیش از حد یک فعالیت به گونه‌ای که باعث آسیب یا مشکل شود.