معنی فارسی overfaithfully

B1

به گونه‌ای که بیش از حد به وفاداری و تعهد بپردازید.

In a manner that demonstrates excessive loyalty or devotion.

example
معنی(example):

او با وفاداری بیش از حد بر روی پروژه کار کرد.

مثال:

She worked overfaithfully on the project.

معنی(example):

او کار را با وفاداری بیش از حد انجام داد و اطمینان حاصل کرد که همه چیز کامل است.

مثال:

He completed the task overfaithfully, ensuring everything was perfect.

معنی فارسی کلمه overfaithfully

: معنی overfaithfully به فارسی

به گونه‌ای که بیش از حد به وفاداری و تعهد بپردازید.