معنی فارسی overfallen

B1

مواردی که به خاطر شدت یا بارش غیرطبیعی مجبور به افتادن شده‌اند.

Referring to something that has fallen excessively or in abundance.

example
معنی(example):

برگ‌های ریخته شده زمین را پوشاندند.

مثال:

The overfallen leaves covered the ground.

معنی(example):

پس از طوفان، درختان به نظر می‌رسیدند که افتاده و آسیب دیده‌اند.

مثال:

After the storm, the trees appeared overfallen and damaged.

معنی فارسی کلمه overfallen

: معنی overfallen به فارسی

مواردی که به خاطر شدت یا بارش غیرطبیعی مجبور به افتادن شده‌اند.