معنی فارسی overformalizing

B1

فرآیند تبدیل به چیزی رسمی‌تر از آنچه که لازم است.

The act of making something excessively formal.

example
معنی(example):

آنها فرآیند درخواست را بیش از حد رسمی می‌کنند و این باعث سردرگمی می‌شود.

مثال:

They are overformalizing the application process, making it confusing.

معنی(example):

رسمی کردن بیش از حد راهنماها باعث می‌شود که مردم از درخواست دور شوند.

مثال:

Overformalizing the guidelines will deter people from applying.

معنی فارسی کلمه overformalizing

: معنی overformalizing به فارسی

فرآیند تبدیل به چیزی رسمی‌تر از آنچه که لازم است.