معنی فارسی overformed

B1

شکل‌دهی بیش از حد به چیزی که باعث تخریب ویژگی‌های طبیعی آن می‌شود.

Having been shaped excessively, often losing original qualities.

example
معنی(example):

مجسمه به حدی شکل‌دار شده بود که فرم طبیعی خود را از دست داده بود.

مثال:

The sculpture was overformed, losing its natural shape.

معنی(example):

گل به حدی شکل‌دار شده بود که رسیدن به بافت درست دشوار بود.

مثال:

The clay was overformed, making it difficult to achieve the right texture.

معنی فارسی کلمه overformed

: معنی overformed به فارسی

شکل‌دهی بیش از حد به چیزی که باعث تخریب ویژگی‌های طبیعی آن می‌شود.