معنی فارسی overgambling

B1

عادت یا عمل قمار کردن به شدت و فراتر از حد معمول.

The act of gambling excessively, often resulting in adverse effects.

example
معنی(example):

قمار کردن بیش از حد می‌تواند به مشکلات مالی جدی منجر شود.

مثال:

Overgambling can lead to serious financial problems.

معنی(example):

او به دنبال کمک بود تا عادت‌های قمار کردن بیش از حد خود را کنار بگذارد.

مثال:

He sought help to overcome his overgambling habits.

معنی فارسی کلمه overgambling

: معنی overgambling به فارسی

عادت یا عمل قمار کردن به شدت و فراتر از حد معمول.