معنی فارسی overgamble
B1قمار کردن به شدت و فراتر از حد معقول.
To gamble excessively beyond what is reasonable or acceptable.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی احتیاط نکنید، آسان است که بیش از حد قمار کنید.
مثال:
It's easy to overgamble when you are not careful.
معنی(example):
بسیاری از مردم در فصلهای جشن تمایل دارند که بیش از حد قمار کنند.
مثال:
Many people tend to overgamble during festive seasons.
معنی فارسی کلمه overgamble
:
قمار کردن به شدت و فراتر از حد معقول.