معنی فارسی overglass
B1نوعی تکنیک در نقاشی یا پوشش برای ایجاد جلوهای خاص یا محافظت از سطح.
A technique or finish that involves layering a glass-like coating over a surface.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند از تکنیک اوورگلاس برای بهبود نقاشی استفاده کرد.
مثال:
The artist used an overglass technique to enhance the painting.
معنی(example):
او یک پایان اوورگلاس را برای محافظت از سطح اعمال کرد.
مثال:
He applied an overglass finish to protect the surface.
معنی فارسی کلمه overglass
:
نوعی تکنیک در نقاشی یا پوشش برای ایجاد جلوهای خاص یا محافظت از سطح.