معنی فارسی overglazed
B1به معنای پوشش یا لایهای که بر روی سطوح سرامیکی یا دیگر مواد برای افزایش درخشش یا زیبایی و محافظت به کار میرود.
To apply an additional glaze on pottery or ceramics after an initial glaze has been fired.
- VERB
example
معنی(example):
سرامیک به صورت اوورگلازد شده بود تا درخشش بگیرد.
مثال:
The pottery was overglazed for a shiny finish.
معنی(example):
پس از کوره اول، قطعات برای رنگ اضافه اوورگلازد شدند.
مثال:
After the first firing, the pieces were overglazed for added color.
معنی فارسی کلمه overglazed
:
به معنای پوشش یا لایهای که بر روی سطوح سرامیکی یا دیگر مواد برای افزایش درخشش یا زیبایی و محافظت به کار میرود.