معنی فارسی overheld

B1

نگهداری یا نگهداشتن بیش از حد، به ویژه در یک زمینه غیرضروری.

To hold something for an excessively long time; not to release or conclude promptly.

example
معنی(example):

شواهد در طول دادگاه نادیده گرفته شد و به حکم ناعادلانه‌ای منجر شد.

مثال:

The evidence was overheld during the trial, leading to an unfair verdict.

معنی(example):

او احساس کرد که جلسه طولانی شده و نتیجه‌بخش نیست.

مثال:

He felt the meeting was overheld and not productive.

معنی فارسی کلمه overheld

: معنی overheld به فارسی

نگهداری یا نگهداشتن بیش از حد، به ویژه در یک زمینه غیرضروری.