معنی فارسی overhelpful
B1بیش از حد کمکرسان، در مواردی که کمک به حدی است که فرد را تحت فشار قرار میدهد.
Too inclined to offer assistance, often unnecessarily; may be seen as intrusive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر بیش از حد کمککننده بودن شهرت دارد و همیشه بیشتر از نیاز کمک میکند.
مثال:
He is known for being overhelpful, always offering more help than needed.
معنی(example):
طبیعت بیش از حد کمککننده دستیار گاهی اوقات مشتریان را آزار میدهد.
مثال:
The overhelpful nature of the assistant sometimes annoys the clients.
معنی فارسی کلمه overhelpful
:
بیش از حد کمکرسان، در مواردی که کمک به حدی است که فرد را تحت فشار قرار میدهد.