معنی فارسی overhelpfully
B1به طور بیش از حد کمک کننده، بهگونهای که ممکن است مخل یا غیرضروری باشد.
In a manner that is excessively helpful; often implies unnecessary assistance.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت بیش از حد کمکی عمل کرد و پروژه را کاملاً در دست گرفت.
مثال:
She acted overhelpfully by taking over the project completely.
معنی(example):
او به صورت بیش از حد کمککننده صحبت کرد و پیشنهادهایی داد که لازم نبود.
مثال:
He spoke overhelpfully, suggesting solutions that weren't required.
معنی فارسی کلمه overhelpfully
:
به طور بیش از حد کمک کننده، بهگونهای که ممکن است مخل یا غیرضروری باشد.