معنی فارسی overhold

B1

نگه‌داشتن چیزی برای مدت طولانی‌تر از زمان پیش‌بینی شده یا برنامه‌ریزی‌شده.

To hold or retain something beyond the expected or planned time.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت اقامت خود در هتل را برای یک شب اضافی نگه دارد.

مثال:

He decided to overhold his stay at the hotel for an extra night.

معنی(example):

شرکت ممکن است دارایی‌ها را تا اطلاع ثانوی نگه دارد.

مثال:

The company may overhold the assets until further notice.

معنی فارسی کلمه overhold

: معنی overhold به فارسی

نگه‌داشتن چیزی برای مدت طولانی‌تر از زمان پیش‌بینی شده یا برنامه‌ریزی‌شده.