معنی فارسی overholds

B1

در حال نگه‌داشتن چیزی در حالت بیش از حد معمول.

To hold or retain something in excess.

example
معنی(example):

بانک وجوه را تا اتمام تحقیقات نگه می‌دارد.

مثال:

The bank overholds the funds until the investigation is completed.

معنی(example):

وقتی در تردید است، او اطلاعات را برای احتیاط نگه می‌دارد.

مثال:

When in doubt, she overholds the information to be safe.

معنی فارسی کلمه overholds

: معنی overholds به فارسی

در حال نگه‌داشتن چیزی در حالت بیش از حد معمول.