معنی فارسی overidly

B1

به طور بیش از حد، به حالتی اشاره دارد که در آن افراد چیزی بیش از حد معمول انجام می‌دهند.

In an excessive manner; beyond the usual limits.

example
معنی(example):

او به طرز بیش از حدی صحبت کرد تا دانش وسیعش را در مورد موضوع نشان دهد.

مثال:

He spoke overidly to show his extensive knowledge on the subject.

معنی(example):

استاد تمایل داشت که مباحث را بیش از حد از سرفصل‌های درسی بحث کند.

مثال:

The professor tended to overidly discuss topics beyond the syllabus.

معنی فارسی کلمه overidly

: معنی overidly به فارسی

به طور بیش از حد، به حالتی اشاره دارد که در آن افراد چیزی بیش از حد معمول انجام می‌دهند.