معنی فارسی overidness
B1زیادهروی به حالت یا کیفیت بیش از حد در چیزی اطلاق میشود.
The state or quality of being excessive.
- NOUN
example
معنی(example):
زیادهروی او در این وضعیتی باعث شد تا دیگران نتوانند صحبت کنند.
مثال:
Her overidness in the situation made it difficult for others to speak.
معنی(example):
زیادهروی قوانین زمانی که همه سعی کردند به آن پایبند بمانند واضح بود.
مثال:
The overidness of the rules was apparent when everyone tried to comply.
معنی فارسی کلمه overidness
:
زیادهروی به حالت یا کیفیت بیش از حد در چیزی اطلاق میشود.