معنی فارسی overimposing

B1

تحمیل کردن بیش از حد به معنای اعمال نظرات یا روش‌هایی است که مناسب یا مورد قبول نیستند.

Applying excessive or inappropriate techniques or ideas onto something.

example
معنی(example):

هنرمند تکنیک‌هایی را تحمیل می‌کند که به پروژه نمی‌خورد.

مثال:

The artist is overimposing techniques that didn't suit the project.

معنی(example):

او اغلب ایده‌های خود را بر پروژه‌های گروهی تحمیل می‌کند.

مثال:

He is often overimposing his ideas on group projects.

معنی فارسی کلمه overimposing

: معنی overimposing به فارسی

تحمیل کردن بیش از حد به معنای اعمال نظرات یا روش‌هایی است که مناسب یا مورد قبول نیستند.