معنی فارسی overindulges
B1زیادهروی در انجام چیزی به دلیل لذت یا رضایت، به طوری که ممکن است مضر باشد.
To allow oneself to enjoy too much of something, particularly to excess.
- verb
verb
معنی(verb):
To indulge to excess.
example
معنی(example):
او گاهی اوقات در ایام تعطیلات به شیرینیها بیش از حد indulge میکند.
مثال:
She sometimes overindulges in sweets during the holidays.
معنی(example):
او به بازی کردن بیش از حد indulge میکند و تحصیلاتش را نادیده میگیرد.
مثال:
He overindulges in gaming, neglecting his studies.
معنی فارسی کلمه overindulges
:
زیادهروی در انجام چیزی به دلیل لذت یا رضایت، به طوری که ممکن است مضر باشد.