معنی فارسی overindulging

B1

عمل زیاد indulge کردن در چیزی، به گونه‌ای که ممکن است باعث مشکلات شود.

The act of excessively indulging in something, especially harmful pleasures.

verb
معنی(verb):

To indulge to excess.

example
معنی(example):

او به خوراکی‌هایی که برای سلامتی‌اش مضر است، بیش از حد indulge می‌کند.

مثال:

He is overindulging in treats that are bad for his health.

معنی(example):

زیاده‌روی در لذت‌ها می‌تواند به مشکلاتی درازمدت منجر شود.

مثال:

Overindulging in pleasures can lead to long-term issues.

معنی فارسی کلمه overindulging

: معنی overindulging به فارسی

عمل زیاد indulge کردن در چیزی، به گونه‌ای که ممکن است باعث مشکلات شود.