معنی فارسی overintellectualizing
B1بیش از حد فکری کردن، به اقدام یا عمل تحلیل یا تفسیر موضوعی به طریقی اشاره دارد که غیرضروری و پیچیده است.
The act of analyzing or discussing something in an unnecessarily complex and intellectual manner.
- VERB
example
معنی(example):
او عادت دارد که هر گفتگویی را بیش از حد فکری کند.
مثال:
He has a habit of overintellectualizing every conversation.
معنی(example):
بیش از حد فکری کردن اغلب از جنبه احساسی ارتباط میکاهد.
مثال:
Overintellectualizing often detracts from the emotional aspect of communication.
معنی فارسی کلمه overintellectualizing
:
بیش از حد فکری کردن، به اقدام یا عمل تحلیل یا تفسیر موضوعی به طریقی اشاره دارد که غیرضروری و پیچیده است.