معنی فارسی overjade

B1

احساس خستگی یا بی‌میلی به چیزی به دلیل مواجهه بیش از حد با آن.

Feeling tired or indifferent to something due to excessive exposure to it.

example
معنی(example):

او پس از شنیدن خبرها احساس اشباع شده کرد.

مثال:

She felt overjade after hearing the news.

معنی(example):

احساس اشباع شده به این معنی است که دیگر نمی‌توانید از آنچه روزی دوست داشتید لذت ببرید.

مثال:

Being overjade means you can no longer appreciate what you once loved.

معنی فارسی کلمه overjade

: معنی overjade به فارسی

احساس خستگی یا بی‌میلی به چیزی به دلیل مواجهه بیش از حد با آن.