معنی فارسی overjump

B1

پریدن بیش از حد یا از روی چیزی به طور غیرمعمول.

To jump over something to a greater extent than usual.

example
معنی(example):

او به نظر می‌رسید که به راحتی از روی نرده پرید.

مثال:

He seemed to overjump the fence effortlessly.

معنی(example):

ورزشکار سعی کرد که از روی میله بلند بپرد.

مثال:

The athlete tried to overjump the high bar.

معنی فارسی کلمه overjump

: معنی overjump به فارسی

پریدن بیش از حد یا از روی چیزی به طور غیرمعمول.