معنی فارسی overlavishly

B1

به طور افراطی لوکس و زرق و برق دار، بیش از حد متظاهر.

In an excessively lavish manner.

example
معنی(example):

او خانه‌اش را برای مهمانی به طرز بیش از حد لوکسی تزئین کرد.

مثال:

She decorated her home overlavishly for the party.

معنی(example):

آنها عروسی را به طرز غیرمنطقی لوکس برنامه‌ریزی کردند و بیشتر از توان خود هزینه کردند.

مثال:

They planned the wedding overlavishly, spending beyond their means.

معنی فارسی کلمه overlavishly

: معنی overlavishly به فارسی

به طور افراطی لوکس و زرق و برق دار، بیش از حد متظاهر.