معنی فارسی overlaxative
B1دارویی که بیش از حد اثر مسهلی دارد و میتواند عوارض جانبی ایجاد کند.
A substance that causes excessive laxation or diarrhea.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دارو بیش از حد مسهل بود و ناراحتی ایجاد کرد.
مثال:
The medicine was too overlaxative, causing discomfort.
معنی(example):
او بعد از تجربهاش از محصولات مسهل زیاد پرهیز کرد.
مثال:
He avoided using overlaxative products after his experience.
معنی فارسی کلمه overlaxative
:
دارویی که بیش از حد اثر مسهلی دارد و میتواند عوارض جانبی ایجاد کند.