معنی فارسی overlearnedly

B1

به طرزی بیش از حد یاد گرفته شده، اشاره به روش توضیح یا بیان اطلاعات به صورت عمیق و مفصل.

In a manner that displays an excessive level of learning or understanding.

example
معنی(example):

او به طرز بسیار آموخته صحبت می‌کرد و درک عمیق خود از موضوع را نشان می‌داد.

مثال:

She spoke overlearnedly, showing her deep understanding of the topic.

معنی(example):

تحلیل او که به طرز بسیار آموخته‌ی جزئیات بود، تحت تأثیر قرار دهنده اما کمی طاقت‌فرسا بود.

مثال:

His overlearnedly detailed analysis was impressive but a bit overwhelming.

معنی فارسی کلمه overlearnedly

: معنی overlearnedly به فارسی

به طرزی بیش از حد یاد گرفته شده، اشاره به روش توضیح یا بیان اطلاعات به صورت عمیق و مفصل.