معنی فارسی overliberalization
B1فرایند تبدیل سیاستها به گونهای که بیش از حد آزاد و لیبرال شوند.
The process of making policies excessively liberal.
- NOUN
example
معنی(example):
آزادسازی بیش از حد سیاستهای تجاری منجر به جنجال شده است.
مثال:
The overliberalization of trade policies has sparked controversy.
معنی(example):
نگرانیهایی در مورد آثار اقتصادی آزادسازی بیش از حد وجود دارد.
مثال:
There are concerns about the economic effects of overliberalization.
معنی فارسی کلمه overliberalization
:
فرایند تبدیل سیاستها به گونهای که بیش از حد آزاد و لیبرال شوند.