معنی فارسی overliberality
B1حالتی که در آن فرد یا گروهی نظرات و دیدگاههای بسیار آزاداندیش دارد.
The quality of being excessively liberal.
- NOUN
example
معنی(example):
آزاداندیشی بیش از حد او در مورد آموزش مورد بحث قرار گرفته است.
مثال:
The overliberality of his views on education is debated.
معنی(example):
منتقدان ادعا میکنند که آزاداندیشی بیش از حد میتواند ارزشهای سنتی را تضعیف کند.
مثال:
Critics claim that overliberality can undermine traditional values.
معنی فارسی کلمه overliberality
:
حالتی که در آن فرد یا گروهی نظرات و دیدگاههای بسیار آزاداندیش دارد.