معنی فارسی overlightly
B1به صورت بیتوجه یا غیر جدی به یک مسئله نگاه کردن.
In a manner that shows a lack of seriousness or consideration.
- ADVERB
example
معنی(example):
به نظر میرسید که او انتقاد را خیلی سبک و بیتوجه میگیرد.
مثال:
She seemed to handle the criticism overlightly.
معنی(example):
او به وضعیت سخت به صورت خیلی سبک و بیخیال نزدیک شد و به جدیت آن پی نبرد.
مثال:
He approached the difficult situation overlightly, not realizing its seriousness.
معنی فارسی کلمه overlightly
:
به صورت بیتوجه یا غیر جدی به یک مسئله نگاه کردن.