معنی فارسی overlightsome
B1حالی که فرد یا محیط به شدت شاداب و شاد است.
Full of lightness and cheerfulness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودکان در میهمانی بسیار شاد و سرزنده بودند و پر از خنده و شادی بودند.
مثال:
The children were overlightsome at the party, filled with laughter and joy.
معنی(example):
طبیعت شاد و پرانرژی او او را به فردی خوشایند در کنار دیگران تبدیل کرده بود.
مثال:
Her overlightsome nature made her a joy to be around.
معنی فارسی کلمه overlightsome
:
حالی که فرد یا محیط به شدت شاداب و شاد است.