معنی فارسی overling

B1

کلمه‌ای که به معنای شخصی با مقام بالا نسبت به دیگران است.

A term for an individual above others in rank or authority.

example
معنی(example):

معلم او را به عنوان یک زیرشخص در زمینه تخصصش معرفی کرد.

مثال:

The teacher referred to him as an overling in the context of his expertise.

معنی(example):

به عنوان یک زیرشخص، او مسئولیت‌های بیشتری نسبت به همکارانش داشت.

مثال:

As an overling, she had more responsibilities than her peers.

معنی فارسی کلمه overling

: معنی overling به فارسی

کلمه‌ای که به معنای شخصی با مقام بالا نسبت به دیگران است.