معنی فارسی overlinger
B1شخصی که به طور غیرضروری در یک مکان یا جمع باقی میماند.
A person who stays longer than necessary in a place or gathering.
- NOUN
example
معنی(example):
باقیمانده در مهمانی یک موقعیت ناراحتکننده ایجاد کرد.
مثال:
The overlinger at the party created an awkward situation.
معنی(example):
باقی ماندن در جمع میتواند باعث ناراحتی افراد در رویدادهای اجتماعی شود.
مثال:
Being an overlinger can make people feel uncomfortable at social events.
معنی فارسی کلمه overlinger
:
شخصی که به طور غیرضروری در یک مکان یا جمع باقی میماند.