معنی فارسی overmatureness

B1

حالتی از بودن در مرحله‌ای پس از رسیدن به قوام یا زمان ایده‌ال.

The quality of being overly mature or developed beyond the usual point.

example
معنی(example):

بیش از حد رسیده بودن پنیر طعم قوی به آن داد.

مثال:

The overmatureness of the cheese gave it a strong flavor.

معنی(example):

باید بیش از حد رسیده بودن محصول را قبل از فروش ارزیابی کنیم.

مثال:

We need to evaluate the overmatureness of the product before selling.

معنی فارسی کلمه overmatureness

: معنی overmatureness به فارسی

حالتی از بودن در مرحله‌ای پس از رسیدن به قوام یا زمان ایده‌ال.