معنی فارسی overmaturity
B1وضعیتی که در آن چیزی بسیار پیشرفته یا بیشتر از نیاز معمول خود توسعه یافته است.
A state or condition of being excessively mature or developed.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد رسیدن در گیاهان میتواند به کاهش برداشت منجر شود.
مثال:
Overmaturity in plants can lead to reduced harvest.
معنی(example):
بیش از حد رسیدن نرمافزار آن را کمتر موثر کرد.
مثال:
The overmaturity of the software made it less effective.
معنی فارسی کلمه overmaturity
:
وضعیتی که در آن چیزی بسیار پیشرفته یا بیشتر از نیاز معمول خود توسعه یافته است.