معنی فارسی overmournfully
B1به شکل بیش از حد محزون، به طوری که تأثیر عاطفی شدیدی را به همراه داشته باشد.
In a manner that expresses excessive mourning or grief.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره پدربزرگ مرحومش به شکلی بسیار غمگین سخن گفت.
مثال:
He spoke overmournfully about his late grandfather.
معنی(example):
نامه به شکلی بسیار غمگین نوشته شده بود که اندوه عمیقی را منعکس میکند.
مثال:
The letter was written overmournfully, reflecting deep sorrow.
معنی فارسی کلمه overmournfully
:
به شکل بیش از حد محزون، به طوری که تأثیر عاطفی شدیدی را به همراه داشته باشد.